امین ملایی



وقتی می‌گوییم زبان فارسی زبان مادری ماست، شاید ذهنمان برود سمت کلاس اول، وقتی یاد گرفتیم بنویسیم: بـا بـ.ا آبـــ. دا.د.» یا وقتی که توانستیم کتابی را خودمان تنهایی ورق بزنیم و بخوانیم، یا زمانی که اولین بار حافظ را به شاخه‌نباتش قسم دادیم و فال گرفتیم تا ببینیم به مراد دلمان می‌رسیم یا نه، یا شاید یاد بسی رنج بردم در این سالِ سی» فردوسی بیفتیم که احتمالاً تنها بیت یا مصرعی است که از شاهنامه در خاطرمان داریم! شاید هم سلام» یک هم‌وطن در غربت برایمان تصور شیرینی از زبان مادری باشد.  همۀ این‌ها را در ذهن خود تصور کنید: غزل حافظ، نثر سهل و ممتنع سعدی، عاشقانه‌های نظامی و حماسه‌سرایی‌های فردوسی؛ حالا به زبان فارسی افتخار می‌کنید؟ نه؟ کاش پاسخ بله» بود و کاش زبان فارسی را دوست داشتیم. کاش به‌جای کلمۀ چهارحرفیِ مرسی» که خودِ فرانسوی‌ها مِقسی» تلفظش می‌کنند، می‌گفتیم سپاس» یا متشکرم» یا کاش از به‌کاربردن کلمۀ اوکی» احساس باکلاسی نمی‌کردیم. ما فارسی‌زبان‌ها ۱۲۰۰ سال است که فارسی حرف می‌زنیم، فارسی می‌نویسیم و مادرانمان فارسی برایمان لالایی می‌خوانند.   ما وارث میراث بزرگی هستیم که روزبه‌روز در اثر غفلت خودمان کوچکتر و نحیف‌ترش می‌کنیم. امروز به بهانه روز شعر و ادب پارسی» می‌خواهیم با خودمان مرور کنیم چه بلایی سر زبان فارسی آورده‌ایم. محمدمهدی باقری» مدرس و ویراستار جوانی است که به ما می‌گوید در طول سال‌ها چه ظلم‌هایی به زبان مادری خود کرده‌ایم و حالا باید چطور نجاتش دهیم.


آخرین مطالب

آخرین ارسال ها

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها